خطرهایی که یک شهروند ایرانی از همه جا بی خبر را تهدید می کند
زندگی صنعتی با همه خوبی هایی که دارد، خود بالفطره دارای خطر هایی است که در صورت عدم توجه به آنها بصورتی که حتی فکرش را هم نمی کنید، شما را تهدید می کنند. متأسفانه در شهر های ایران به خیلی از این مسائل توجه نشده است که ممکن است ناشی از عدم توجه یا آشنایی به آن ها باشد.در زیر بطور مختصر به تعداد از آنها اشاره شده است که به نظر مهمترین و بالقوه ترین شان می آید:
۱) در حال راه رفتن در کوچه ای هستید، از کنار در خانه ای رد می شوید که ناگهان با صدای بلندی از هوش رفته و در بیمارستان در حالی که خانواده و فامیل تان در حال قربان صدقه شما هستند به هوش می آیید.
دلیل: در ایران اکثر کنترهای گاز جلوی درب خانه ها قرار داده شده است. نظارت و کنترل درستی همه آنها ممکن نیست. پس با گذشتن از کنار آنها خطری بزرگ را به جان خود خریده اید.
۲) از روی پلی می گذرید که ناگهان پل شکسته و ناکار می شوید.
دلیل: نهادی که مستقیماً مسئول کنترل سالم بودن پل های معابر باشد وجود نداشته و همگی زیر نظر شهرداری ها بوده و شهرداری ها هم در ایران که جای خود را دارند.
۳) از کنار ساختمانی عبور می کنید که خیس آب شده و دچار عفونت می شوید.
دلیل: خانم خانه داری محترم بعد از شستن فرزند خود برای پر نشدن فاضلاب خانه، آب کثیف را از پنجره به بیرون می ریزد.
۴) ماشین خود را در پارکینگ پارک می کنید. بعد از بازگشت ماشینی به آن مالیده و فرار کرده است.
دلیل: در هنگام ورود به پارکینگ در روی کاغذ پارکینگ نوشته شده، فقط مسئولیت حجمی اتومبیل شما با ماست و از نظر کیفی و وسائل داخلی آن تضمینی وجود ندارد. یعنی اگر موتور، تایر، ضبط، صندلی، درب کاپوت و صندوق عقب، اگزوز، رادیاتور و … ماشین شما ربوده شوند کسی پاسخ گو نیست، چه برسد بدنه ماشین شما صدمه ببیند.
۵) در حال راه رفتن در شهر هستید که ناگهان تیری به شما اصابت می کند.
دلیل: پلیس بعد از دادن ایست به اتومبیلی بدلیل عدم توجه به سمتش شلیک کرده و تیر مثل همیشه به خطا رفته و به شما ااصابت کرده است.
۶) در حال قدم زدن در پیاده رو هستید که ماشینی شما را زیر می کند.
دلیل: بدلیل پایین بودن استاندارد های اتومبیل ها و نرمال نبودن راننده ها (نه همه!)، تضمینی جهت ترمز گرفتن ماشین وجود نداشته و بهتر از پیاده رو جهت کنترل اتومبیل کجاست؟
۷) به یکی از ساختمان های دولتی جهت کارهای اداری سر می زنید که زیر آوار می روید.
دلیل: پیمانکار محترم (با مدرک سیکل) به تشخیص کارشناسی خودش بجای ۳۰ میل گرد، از 3 میل گرد استفاده کرده است.
8) تو اداره به همه اضافه حقوق می دهند به غیر از شما.
دلیل: یا رئیس باهاتون بده،اون ماه خیلی سوتی دادین، یا امور اداری یادشون رفتن تو فیش وارد کنن، که در همه موارد بالا بیایید پایین بیایید اون ماه شما اضافه حقوق ندارید.
۹) با عده ای دعوایتان می شود و به پلیس ۱۱۰ زنگ می زنید. بعد از کتک خوردن و دزدیده شدن همه وسائل تان، یک موتور سوار پلیس به ظاهر می شود.
دلیل: خلاف منطقه زیاد است و پلیس هنوز آنجا را پاک سازی نکرده است. به همین دلیل سیاست کاری انتظار تا تمام شدن دعوا و مراجعه به منطقه و دستگیری افراد زنده مانده در منطقه است.
۱۰) به پمپ بنزین جهت پر کردن باک می روید که ناگهان اتومبیل شما منفجر می شود.
دلیل: خودروساز محترم (تنها کسی که حق تولید، فروش، دادن خدمات پس از فروش، قیمت گذاری، کارشناسی، استاندارد دهی، اعلام سرمایه، اعلام سود، اعلام زیان و از همه مهمتر کارشناسی دلیل حادثه را در ایران دارد) به تشخیص خود تغییر کوچکی در خودرو داده که منجر به انفجار آن شده است.
۱۱) در خانه نشسته اید که بوسیله مأمور آب کشته می شوید.
دلیل: بعد از ساله ها هنوز کنترل ها در خانه ها قرار داشته و مأموران محترم سر ماه جهت خواندن مقدار مصرف به خانه شما مراجعه می کنند. از این کارت های شناسایی مأموران در ایران زیاد بوده در هر حال هم اکثریت جهت ورود کارتی نشان نمی دهند. از اقبال شما بجای مأمور دزد قاتلی به خانه شما آمده و شما را به آن دنیا فرستاده است.
۱۲) در ایام تعطیلات چند روزه به بی پولی برخورد کرده و می خواهید از عابر بانک پول دریافت کنید. بعد از وارد کردن رمزعبور صحیح، عابر بانک کارت شما را مصادره می کند.
دلیل: دستگاه با مشکل فنی مواجه شده و برای کسی هم مهم نیست که شما در آن لحظه که بی پول بودید چه کار کردید.
۱۳) در زمستان از سرما یخ می زنید.
دلیل: همسایه محترم تصمیم به قطع صادرات به ایران کرده، البته بدون دلیل.
۱۴) در تابستان با کم آبی مواجه می شوید.
دلیل: در سال های کم باران مشکل بارش کم و کُفر مردم است. در سال های پر بارش، بدلیل مصرف زیاد و مدیریت غلط مسئولین (به گفته خود مسئولین).
۱۵) یک روز در میان برق منطقه شما در تابستان قطع می شود.
دلیل: کشور با کمبود برق مواجه است و باید هر چه زودتر به فن آوری صلح آمیز هسته ای جهت برطرف کردن کمبود دسترسی پیدا کنیم.
۱۶) هواپیما با تأخیر پرواز کرده یا سقوط می کند.
دلیل: ما تحریم هستیم.
۱۷) مجبورید از جنس های بدون کیفیت داخلی استفاده کنید (انواع اتومبیل، مواد غذایی، لوازم ساختمان و عمرانی و …)
دلیل: ما به خود کفایی رسیده ایم.
۱۸) سوار اتوبوس بین شهری هستید که تصادف می کنید.
دلیل: تقصیر راننده، وسیله نقلیه و جاده است.
۱۹) به کسی که رأی داده اید به وعده هایش عمل نمی کند.
دلیل: تقصیر قبلی ها، زیر دستان، عوامل خارجی بوده یا اصلاً چنین وعده هایی وجود خارجی نداشته است.
۲۰) تو حسینیه دارید دعا می کنید که ناگهان منفجر می شوید.
دلیل: تقصیر بمبه یا مهمات جنگی نمایشگاهه و به صدا و سیما هم ربطی نداره.
۲۱) به پارک می روید که در آنجا کتک می خورید.
دلیل: تقصیر شماست که به پارک رفته اید.
۲۲) قیمت نان خیلی زیاد گران می شود که نمی توانید بخرید.
دلیل: تقصیر مشتری های دیگر است که نان را با این قیمت خریده اند.
۲۳) در مصاحبه استخدامی قبول نمی شوید یا مدارکتان گم می شود.
دلیل: تقصیر شماست که پارتی ندارید.
۲۴) تیم ملی فوتبال تو مسابقات نتیجه نمی گیرد و شما ناراحت می شوید.
دلیل: همه مقصرند بغیر از مربی، کادر فنی، فدراسیون فوتبال، کمیته داوران و شما. در این میان متهمان اصلی تماشاچی ها، زمین فوتبال، آقای فردوسی پور یا وضعیت منطقه می باشد البته سیاست تیم ملی فقط به مربی ربط داشته و شما نباید در کار ایشان دخالت کنید.
۲۵) می خواهید به خارج از کشور بروید، سوار هواپیما می شوید که برتون می گردونند.
دلیل: شما امنیت ایران را در خطر قرار داده اید.
۲۶) می خواهید بروید به نماینده محبوبتان رأی بدهید که به داخل حوزه انتخاباتی راهتان نمی دهند.
دلیل: حوزه بوسیله مخالفان نماینده شما محاصره شده است.
۲۷) قیمت نفت از 140 دلار گذشته ولی زندگی شما سخت تر شده است.
دلیل: توتئه دشمنان است.
۲۸) با ناامیدی و ترس به زندگی ادامه می دهید.
دلیل: یا روشن بین و کارشناسید، یا دشمن زیادی دارید.
۲۹) قیمت میوه و مواد خوراکی گران هست.
دلیل: برای خرید باید محله شناس باشید و از محله صحیح خرید کنید. مثل آقای احمدی نژاد!
۳۰) در حال حرکت در خیابانید که ناگهان اتومبیل روبروی ترمز گرفته و اتومبیل شما با سرعت از پشت به ماشین جلویی برخورد می کند. پلس شما را مقصر می شناسد.
دلیل: ماشین روبرویی برای مسافرکشی وسط خیابان ترمز گرفته و در قانون راهنمایی و رانندگی در خیابان های داخل شهر همیشه مقصر اتومبیلی است که از پشت برخورد می کند. به هر دلیل و به هر صورت.
۳۱) می خواهید برای زندگی به کشور دیگری بروید ولی ویزا به شما داده نمی شود.
دلیل: به علت سیاست های ضعیف در این زمینه و تبلیغات سوء علیه ایرانی ها (چه راست چه دروغ)، کمتر کشوری در دنیا پذیرای نسل جدید ایرانی هاست.
۳۲) موقعیت شغلی و علمی خود را بخاطر رفتن به سربازی از دست می دهید.
دلیل: خدمت سربازی برای مشمولین اجباری است و حقوق آن ماکزیمم ۴۰ هزار تومان (مناطق خیلی خطرناک و نزدیک به شهادت) در ماه است.
۳۳) بعد از ازدواج به زندان می روید.
دلیل: مهریه ۲۴۰۰ سکه ای به نیت ۲۴۰۰ تن از اجداد عروس خانم بسته اید که بعد از ازدواج خانم آنرا به اجرا گذاشته و شما به زندان می روید.
۳۴) بخاطر بیان عقاید به زندان می روید.
دلیل: شما در کنترل عقیده خود شکست خورده اید و مجازات شما زندان سیاسی است.
۳۵) ممنوع التصویر می شوید.
دلیل: یا زیادی حرف زده اید، یا موقعیت سیاسی پیدا کرده اید، یا تک سی دی ای از شما در بازار ایران پخش شده است.
۳۶) مشکلات آنتن دهی و برقراری ارتباط موبایل دارید.
دلیل: مخابرات محترم مشکلات را تأیید و گفته شده که در آینده ای نه چندان دور (این آینده از ۸ سال پیش شروع شده) برطرف خواهد شد.
۳۷) هزینه مکالمات غیر اقتصادی موبایل شما بالاست.
دلیل: با دوست پسر یا دوست دختر تون زیاد صحبت می کنید.
۳۸) حس می کنید که نظام آموزشی غلط و خیلی از دروس اضافه است.
دلیل: برای هر دوره ای تعداد واحد مشخصی معرفی شده و برای گذرانده این دوره باید این واحد ها ارائه شود. چه واحد مفید چه غیرمفید.
۳۹) با ف ی ل ت ر ی ن گ مشکل دارید.
دلیل: چشم و گوش شما یا زیادی باز است یا زیادی جُم می خورد.
۴۰) ازدواج نمی کنید.
دلیل: یا قصد ازدواج ندارید یا وقتش (بدتون نمی یاد فقط این دو تا رو ندارید) یا به تعدد زوجین عقیده دارید.
۴۱) پاچه خوارید.
دلیل: با منطق هیچ وقت به نتیجه نرسیده اید. پس همیشه پاچه خواری می کنید.
۴۲) به جنس مخالف خیلی علاقه دارید و با دیدن هر کس، مجذوبش می شوید.
دلیل: فشار محدودیت حسابی روی شما اثر گذاشته و همه را بصورت حوری می بینید.
۴۳) می خواهید از فلکه نمره1 به فلکه باشگاه مرکزی بروید، دو راننده خطی شما را به دو نیم تقسیم می کنند.
دلیل: راننده ها باید شکم زن و بچه خودشان را سیر کنند.
۴۴) از بقالی (سوپر مارکت) محله تان کنسرو لوبیا و تخم مرغ می خرید، پول را می دهید و منتظر بقیه آن می شوید، بقال محترم سکه ها را به سرتان می کوبد.
دلیل: شما یک دانشجو (آقای مهندس) هستید و شاگرد بقالی با شما حال نمی کند.
۴۵) در محل کار از آبدارچی تقاضای یک چای تازه دم می کنید و او در چای شما زهر می ریزد.
دلیل: درست است که ایشان آبدارچی هستند ولی شما حق ندارید به ایشان توهین کنید.
۴۶)به عنوان نخبه انتخاب می شوید و آقای احمدی نژاد وعده ماهی ۱۰۰ هزار تومان به شما می دهد ولی بعد از ۱۳ ماه حساب شما خالیست.
دلیل: شما خودتون نخبه اید و راه پول در آوردن را یا اینجا یا آنجا یاد میگیرید
۴۷) با چندین توانایی به خدمت سربازی می روید ولی به شما مسئولیت تعمیر تانک ساخت سال ۱۹۴۷ آمریکا را میدهند که به تخصصتان هیچ ربطی ندارد.
دلیل: به همان دلیل که یک دامپزشک مشاور اقتصادیست!
۴۸) نصف همکلاسیهایتان پس از فارغ التحصیلی روی ماشین کار میکنند.
دلیل: چون نصف همکلاسیها رشته دانشگاهشان را با گل یا پوچ انتخاب کرده اند. ولی نصف موفق دیگر با استخاره.
۴۹) کلاه خودتان را محکم گرفته اید که باد نبردش.
دلیل: چون نسل قبل از شما کلاهشان به باد رفت
۵۰) هر روز چند بار دلتان می خواهد سرتان به میله بخورد! یا سرتان را به میله بزنید و خلاص شید ولی این کار را نمی کنید.
دلیل: هنوز گل سرخ خوشبوست و قناری ها می خوانند.
در صورتیکه فکر می کنید نکته ای از
قلم افتاده است، لطفاً به ما بگویید…
۴/۲۰/۱۳۸۷ ۰۳:۰۵:۰۰ بعدازظهر
|
برچسبها:
بی ربط
|
This entry was posted on ۴/۲۰/۱۳۸۷ ۰۳:۰۵:۰۰ بعدازظهر
and is filed under
بی ربط
.
You can follow any responses to this entry through
the RSS 2.0 feed.
You can leave a response,
or trackback from your own site.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 دیدگاه:
ارسال یک نظر