دکتر محمد مصدق: پس وقتی که ملت، دولتی را سر کار می آورد و دولت مبعوث ملت است نمی تواند صدای ملت را خفه کند و نگذارد مردم حرف خودشان را بزنند. خفه کردن صدای مردم کار سیاست استعماری است. روش آنهاست که نفس کسی در نیاید تا هر کاری دلشان میخواهد بکنند.
iran.citizen@gmail.com

برنامه های توسعه ایران، بلندپروازانه و کم نتیجه

آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی با ارسال نامه ای به محمود احمدی نژاد رئیس جمهور، سیاست ها و محورهای کلی برنامه پنج ساله پنجم توسعه را ابلاغ کرده است.

این سیاست ها مبنای برنامه ای خواهد بود که هم اکنون دولت سرگرم تهیه آن است و بعد از تصویب مجلس از سال ۱۳۸۹ برای مدت پنج سال در ایران اجرا خواهد شد.

دولت باید با در نظرگرفتن این سیاست ها، طوری برنامه پنجم را تنظیم کند که در پایان آن بتواند به این اهداف برسد.

تجربه گذشته نشان می دهد که برنامه های توسعه هیچگاه به تمامی به اهداف نرسیده است. این برنامه ها با فراز و فرودهای بسیاری اجرا شده و همواره نیز از اهداف پیش بینی شده فاصله داشته اند.

تجربه برنامه های توسعه میان مدت در ایران به ۶۰ سال پیش بر می گردد و ایران در این مدت ۹ برنامه توسعه پنج ساله و هفت ساله اجرا کرده است که پنج برنامه مربوط به قبل از انقلاب و چهار برنامه مربوط به بعد از انقلاب است. هم اکنون نیز دولت در حال تهیه برنامه پنجم توسعه است که از یک سال دیگر اجرای آن آغاز خواهد شد.

محور برنامه های توسعه قبل از انقلاب سرمایه گذاری بود و به همین دلیل آنها را "برنامه های عمرانی" نام داده بودند. چون اقتصاد کشور کوچک بود و دولت نقش تعیین کننده ای در گسترش و توسعه زیر بناهای اقتصادی و سرمایه گذاری در بخش های مختلف صنعتی و کشاورزی بر عهده داشت.

بعدها در دهه چهل خورشیدی و همزمان با ادامه اجرای برنامه های توسعه اهداف دیگری نظیر تورم، مسائل اجتماعی و بهداشتی نیز وارد برنامه های توسعه شد و به حوزه های دیگر نیز گسترش پیدا کرد.

توقف ده ساله

اما در دوره ای همزمان با انقلاب ۱۹۷۹ برای مدت ده سال اجرای برنامه های توسعه در ایران متوقف شد. اولین برنامه توسعه بعد از انقلاب در سال ۱۳۶۸ و دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی به اجرا در آمد.

در این زمان اقتصاد ایران یک دوره ده ساله سخت را پشت سر گذاشته بود. این دوره با انقلاب و جنگ هشت ساله با عراق و با فرار سرمایه و نیروی انسانی و تحریم اقتصادی غرب همراه بود و گزارشها نشان می دهد که اقتصاد ایران در این دوران تنها توانست به بقای خود ادامه دهد.

اما با پایان جنگ هشت ساله، دولت با توجه به نیازهای توسعه ای به اجرای برنامه های میان مدت در قالب برنامه های پنج ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پرداخت زیرا ادامه وضعیت دهسال اول بعد از انقلاب دیگر ممکن نبود.

اولین برنامه پنج ساله اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کوتاه زمانی بعد از پایان یافتن جنگ در سال ۱۳۶۸ با هدف بازسازی اقتصاد نا به سامان و درهم شکسته و ترمیم خرابی های جنگ آغاز شد.

دولت اکبر هاشمی رفسنجانی با تکیه بر اقتصاد آزاد، سعی کرد با بازسازی خرابی های جنگ و بهره گیری از حداکثر توان ظرفیت های موجود، به روند منفی اقتصادی یک دهه گذشته پایان دهد.

تغییرات پی در پی در برنامه اول، هر چند در سال های اول برنامه رشد اقتصادی به همراه آورد اما در سال های پایانی برنامه این روند رشد متوقف شد و به سرعت کاهش یافت.

افزایش موقت درآمدهای نفتی کشور ناشی از اشغال نظامی کویت، تزریق وام های خارجی در اقتصادی ملی و استفاده از ظرفیت های اقتصادی بلا استفاده در دوران جنگ از جمله تحولات تاثیر گذار بر اقتصاد ایران در این مدت بود.

برنامه دوم توسعه با وقفه ای یک ساله، از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۸ به اجرا در آمد که هدف از آن نیز همچون برنامه اول بر آزاد سازی اقتصادی و خصوصی سازی گذاشته شد و مهمترین هدفش رشد و توسعه اقتصادی و پایداری آن بود.

اما برنامه دوم نیز مانند برنامه اول در عمل با مشکلاتی چون کاهش بیش از اندازه قیمت نفت و ناتوانی در بازپرداخت بدهی های خارجی مواجه شد و دولت را ناچار ساخت تا از اهداف اولیه عقب نشینی کند و به احیای سیستم چند نرخی ارز، برقراری مجدد کنترل قیمت ها، کنترل واردات و اعمال سیاست انقباضی بپردازد.

در برنامه دوم توسعه، میانگین رشد تولید ناخالص سالانه بیشتر از پنج درصد پیش بینی شده بود اما در عمل دولت تنها توانست به کمی بالاتر از سه درصد رشد دست یابد.

بروز بحران بدهی های خارجی و لزوم صرفه جویی در مصارف ارزی، عدم ثبات در سیاست های پولی و مالی و ارزی، کاهش قیمت نفت و خشکسالی از جمله مشکلاتی بود که دولت را در اجرای برنامه با مشکل مواجه کرد.

با اجرای دو برنامه نه چندان موفق، دولت اصلاح ساختار اقتصادی داخلی را مورد توجه قرار داد و سعی کرد زمینه حضور بخش خصوصی و توسعه پایدار را در برنامه سوم توسعه (۱۳۷۹ تا ۱۳۸۳) فراهم کند.

در این دوره دولت سیستم نرخ ارز تغییر داد و با اجرای یکسان سازی نرخ ارز، جایگزینی تدریجی تعرفه به جای موانع تعرفه ای، تاسیس بانک ها و بیمه های خصوصی داخلی، تقویت بازار بورس، تصویب و اجرای قانون سرمایه گذاری خارجی، کوشید تا شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران را بهبود بخشد.

آخرین برنامه

بعد از آن برنامه چهارم توسعه در دولت اصلاحات به تصویب رسید ولی اجرای آن به دولت محمود احمدی نژاد واگذار شد. دولت آقای احمدی نژاد انتقاداتی به اهداف برنامه چهارم دارد و دسترسی به آن را غیرممکن می داند اما تلاشی هم برای تغییر آن انجام نداده است.

این برنامه در شرایطی اجرا شد که ایران یکی از طلایی ترین دوران درآمدهای نفتی را پشت سر گذاشت. درآمدهای نفتی ایران در سال گذشته به بیشتر از ۸۱ میلیارد دلار رسید.

با وجود درآمد هنگفت نفت، شواهد نشان می دهد که تفاوت چندانی از لحاظ شاخص های اقتصادی نسبت به دورهای قبل به چشم نمی خورد. رشد اقتصادی برخلاف پیش بینی برنامه چهارم توسعه در حد شش درصد است در حالی که پیش بینی شده بود که این رشد کمتر از هشت درصد نباشد.

تورم نیز که در اواخر برنامه سوم توسعه به مرز ده درصد نزدیک شده بود در طول این دوره دو و نیم برابر شده و به 25 درصد رسیده است.

یک سال و چند ماه دیگر از برنامه چهارم توسعه باقی مانده و دولت مشغول تنظیم برنامه توسعه پنجم است. برنامه های توسعه معمولا به وسیله سازمان مدیریت و برنامه ریزی تهیه می شد اما این سازمان از سوی آقای احمدی نژاد منحل شده و کار تدوین برنامه پنجم در ریاست جمهوری انجام می شود.

مبنای این برنامه پنج ساله، یک برنامه میان مدت بیست ساله است که به "سند چشم انداز بیست ساله" معروف است. بر اساس برنامه بیست ساله ایران باید از لحاظ اقتصادی، علمی و فناوری در رتبه اول منطقه قرار گیرد.

بنابر این، بعد از اجرای برنامه پنجم توسعه، ایران باید نیمی از راه دستیابی به کشوری توسعه یافته پیموده باشد.

0 دیدگاه:

    5 نظر آخر

    5 پست آخر